محل تبلیغات شما

ب‌ ـ برخورد :

دعوت‌ نوح‌ با وجود پاى بندىبه‌ روش‌هاى منطقى چه‌ در توضیح‌ و چه‌ در بیان‌ دلایل راه‌ به‌ جاى نبرد. قوم‌ اواز آن‌ روش‌ها آزرده‌ خاطر شدند و او را تكذیب‌ نموده، و او را دیوانه‌ قلمداد نمودند.آنان به این‌ وسیله‌ كوشیدند مانعى میان‌ او و رسالتش‌ ایجاد كنند در صورتى كه نوحپافشارى مى‌نمود آنان با استفاده‌ از تهدید و ارعاب‌ و آزار او را منع‌ مى‌كردند

گفتند اى نوح‌ اگر (از حرف‌هایت‌)دست‌ برندارى سنگ‌باران‌ خواهى شد»[19]

ولى نوح ‌هرگز به‌ این‌ تهدیدهااهمیت‌ نداد بلكه‌ با ایمان‌ راسخ‌ و اعتماد بر خدا به‌ آنان پاسخ‌داد . پس‌ بر خداتوكل‌ كردم» زیرا آنان قادر به‌ آزار رساندن‌ به‌ او نبودند :‌

شما فكر خود و قدرت‌ معبودهایتان‌را جمع‌ كنید ؛ پس‌ هیچ‌ چیز دركارتان پوشیده‌ نماند ؛ سپس‌ به‌ حیات‌ من‌ پایان‌ دهید، و (لحظه‌اى‌)مهلتم‌ دهید ! (امّا توانایى ندارید) .

و اگر (از قبول‌ دعوتم‌) روىبگردانید (كار نادرستى كرده‌اید ؛ چه‌ این كه‌) من‌ از شما مزدى نمى‌خواهم‌ ؛ مزد من‌، تنها برخداست‌؛ و من‌ مامورم‌ كه‌ از مسلمین‌ (تسلیم‌ شدگان‌ در برابر فرمان‌ خدا)باشم‌»[20] .

با وجود رخ نمودن حوادث‌ وپیش آمدها قوم‌ نوح‌ به‌ خداوند ایمان‌ نیاوردند. او راه‌ها و روش‌هاى به‌ كار بسته‌شده‌ را در مقابل‌ عناد قوم‌ خود عاجز و هیچ‌ راهى را ‌ در اصلاح‌ آنان سود بخش ندید. پس شكایت‌ قوم‌ خود را به‌خداوند متعال‌ نمود

گفت‌ : پروردگارا ! قوم‌ من‌مرا تكذیب‌ كردند ، اكنون‌ میان‌ من‌ و آنان جدایى بیفكن‌ ، و مرا و مؤمنانى را كه‌با ما هستند رهایى بخش‌.»[21]

بدین ترتیب درهاى مبارزه‌ به‌صورت‌كامل‌ گشوده شد ، و گروه‌ ایمان‌ و كفر را فرا گرفت. و نوح در مراحل‌ پایانى قومش‌را به‌ هلاكت‌ نفرین‌ كرد . بلكه‌ افزون‌ بر این‌ فرزندان‌ كسانى را كه‌ دعوتش‌را نپذیرفته‌بودند نیز نفرین‌ نمود

و نوح‌ عرض‌ كرد، پروردگاراهیچ‌ یك‌ از كافران‌ را بر روى زمین‌ باقى مگذار . چرا كه اگر باقى گذارى بندگانت راگمراه كنند،‌ و جز فاجر كفران بیشه‌اى به بار نیاورند.»[22]

 وسیله‌هاى نجات‌ و استجابت‌ دعا

خداوند دعاى نوح‌ (ع‌) را مستجاب‌كرد . و براى او و مؤمنینى كه‌ همراهش‌ بودندوسیلة‌ نجات‌ را  فراهم‌ كرد . وقتى گفتارش‌ را با كافران‌ به‌ پایان‌رساند و تصمیم‌ خودرا گرفت‌ ، خداوند به‌ او امر كرد كه‌ از تكذیب‌ و آزار كافران‌ناراحت‌ نشود،  زیرا كه ‌آنان سرنوشت‌ اجتناب‌ناپذیرشان را كه‌ غرق‌ شدن‌ است‌ خواهند چشید. سپس‌ به ‌او امر كرد كه‌ یك‌ كشتى رابا كمال‌ دقّت‌ بسازد . و بعد از این‌كه‌ ساختن‌ كشتى به‌ پایان ‌رسید با كسانى كه‌بر كفر اصرار ورزیدند، حتى اگر از نزدیك‌ترین‌ افراد او باشد سخن‌ نگوید:

ما به‌ نوح‌ وحى كردیم‌ كهكشتى را زیر نظر ما و مطابق‌ وحى ما بسازد.» [23] .

نوح‌ (ع‌) شروع‌ به‌ ساختن‌كشتى كرد . و قومش‌ به‌خاطر نادانى از عاقبت‌ كار شروع‌ به‌تمسخر كردند . در حالى كه‌نمى‌دانستند به‌زودى خودشان‌ در معرض‌ تمسخر قرارخواهند گرفت‌ .

 طوفان‌، و غرق‌ شدن‌ قوم‌ نوح

وقتى نوح‌ (ع‌) ساختن‌ كشتىرا به‌ پایان‌ رساند . نشانه‌هاى شروع‌ عذاب‌ ظاهر شد . آب‌ از درون‌ زمین‌ جوشید. و خداوند به‌ او امر كرد كه‌ از چهار پایان‌ زمین‌ یك زوج‌ (نر و ماده)‌ را با خودحمل‌ كند . تا‌ این‌ حیوانات‌ بعدها حیواناتى دیگر را به ‌وجود آورند . هم چنین‌ بهاو امر كرد كه‌ همة‌ خانواده‌ و نزدیكانش‌ و اندك مؤمنانى را كه‌ با او بودند ، به‌استثناى آنان‌ كه‌ كفر ورزیدند باخود حمل‌ كند:

و هنگامى كه‌فرمان‌ ما (براىغرق‌ آنان‌) فرا رسد و آب‌ از تنور بجوشد (كه‌ نشانة‌ فرا رسیدن‌ طوفان‌ است‌) از هریك‌ از انواع‌ حیوانات‌ یك‌ جفت‌ در كشتى سوار كن‌ و هم چنین‌خانواده‌ات‌ را، مگر آنان‌كه‌ قبلاً وعدة‌ هلاك‌شان‌ داده‌ شده‌  (همسرو فرزند كافرت‌) ؛ و دیگردربارة‌ ستمگران‌ با من‌ سخن‌ مگو كه‌ آنان‌ همگى هلاك‌ خواهندشد.»[24]

هنگامى كه‌ ساختن‌ كشتى باعنایت‌ خداوند و از طریق‌ وحى به‌ پایان‌ رسید،كسانى‌كه‌ ایمان‌ آوردند سوار شدند؛و این‌ كار به‌ پایان‌ نرسید  مگر با یاد خدا؛ چرا كه كشتى ‌واسطه‌اى بیش‌ نبود؛‌ زیرا راه برنده‌ و نیرو دهندة‌ حقیقى خداوند است‌؛كه  در آن‌هنگام‌ كه‌ آنان را از هلاكت‌ نجات‌داد؛  وآنان را به‌ مغفرت‌ وسیع‌ خدا و رحمت‌او به‌ بندگان‌ مؤمن‌ متوجه‌ ساخت‌:

او گفت‌ به‌ نام ‌خدا بر آن‌سوار شوید و هنگام‌ حركت‌ و توقف‌ كشتى یاد او كنید كه‌ پروردگارم‌آمرزنده‌ و مهربان‌است‌ .»[25]

كشتى بعد از این كه‌ ارتفاع‌آب‌ به‌ ارتفاع‌ و بلندى كوه‌ها گشت‌ به راه افتاد :

و آن‌ كشتى آنها را از میان‌امواجى هم چون‌ كوه‌ها حركت‌ مى‌داد.»[26]

نوح‌ (ع) سپس‌ از آنكه ‌ ازایمان‌ آوردن‌ آنان‌ مایوس‌ گشت‌ ، واحساس‌ نمود كه‌ او دیگر

مغلوب‌ شده‌ است‌ دست به نیایشپرداخت و گفت:

خداوندا من‌ مغلوب‌ گشته‌‌امپس مرا پیروز كن‌.»[27]

نوح‌ (ع‌) پیروزى را بر قومش‌مى‌خواست‌؛ زیرا با این‌ پیروزى پیروزى توحید بر بت‌ پرستى محقق‌ خواهد شد.

هیجان‌ عاطفى پدر

نوح‌ (ع‌) در میان‌ طوفان‌پسرش‌ را كه‌ اصرار بر كفر مى‌كرد به‌یاد آورد . از این رو عاطفة‌ پدرانه‌ در نوح‌برانگیخته شد. او‌ پسرش‌ را صدا كرد تا به‌همراه‌ خانواده‌ سوار بركشتى شود . امّاپسر پاسخى به‌ درخواست‌ پدر نداد ؛ و گمان‌ كرد چیزى كه‌ اتفاق ‌افتاده‌ عارضه‌اى طبیعىاست‌ كه‌ به ‌سرعت‌ از بین‌ خواهد رفت؛ ولیكن‌ پیش‌بینى فرزند اشتباه ‌بود .

او كوشش‌ كرد كه‌ با وسیله‌قرار دادن‌ كوه‌ خود را نجات‌ دهد .

امروز جز به‌ لطف‌ او هیچ‌راه نجاتى نیست‌»[28] .

شدّت‌ آب‌ و ارتفاع‌ موج‌ مانع‌از آن‌ شد كه‌ پسر نوح به‌ آرزو و خواسته‌ خود برسد

و او در زمره‌ غرق‌ شدگان‌قرار گرفت‌»[29].

نوح‌ (ع‌) بر فرزندش‌ احساس‌دلسوزى كرد. از خداوند خواست‌ كه ‌پسرش‌ را از هلاكت‌  نجات‌ دهد . ولى خداوند دعاى او را مستجاب‌ نكرد،و براى نوح تبیین كرد كه پسر او برگناه‌ و معصیت‌ اصرار داشت و از جملة‌ كسانى نبوده‌كه‌ قرار بود  نجات‌ پیدا كنند .

نوح‌ به‌ پروردگارش‌ عرض‌كرد : پروردگارا پسرم‌ از خاندان‌ من‌ است‌ ؛ و وعدة ‌تو حق‌ّ است‌ ؛ و تو از همه‌حكم‌ كنندگان‌ برترى‌»[30]

ولكن‌خداى سبحان‌ براى نوح‌(ع‌) مسأله را چنین بازگو نمود كه فرزندت‌ از عذاب‌ نجات‌ نمى‌یابد زیرا وى عمل‌ناشایستىرا انجام‌ داده‌است ‌

فرمود:  اى نوح‌ او از خاندان‌ تو نیست‌،  او را عمل‌ غیر صالحى است‌  ؛ پس‌ آنچه‌ را از آن ‌آگاه‌ نیستى از من‌ مخواه‌؛ من‌ به‌ تو اندرز مى‌دهم‌ تا‌ از جاهلان‌ نباشى‌»[31] .

نوح‌ این چنین ‌پاسخ‌ داد:

پروردگارا من‌ به‌ تو پناه‌مى‌برم‌ كه‌ از تو چیزى بخواهم‌ كه‌ از آن‌ آگاهى ندارم،‌ و اگر مرا نبخشى و بر من‌رحم‌ نكنى از زیانكاران‌ خواهم‌ بود.»[32]

از این‌ رو نوح‌ در رابطه‌با پیوند با خویشان‌ و نزدیكان‌ به‌ ما این‌ درس‌ را مى‌آموزد كه ‌هر چند صلة‌ رحم‌و پیوند خانوادگى محكم‌ باشد اگر مشروط‌ به‌ ایمان‌ به‌ خدا و گام ‌گذاشتن‌ در‌ راه‌درست‌ و پیمودن آن نباشد بى‌ارزش‌ است .

 پایان‌ طوفان‌

هنگامى كه‌ كافران‌ بر اثرطوفان‌ هلاك‌ شدند، و نوح‌ (ع‌) از وجود قومش‌ نجات‌ یافت‌، خداوند به‌ زمین‌ امر كردكه‌ آب‌ را فرو ببرد، و به‌ آسمان‌ فرمان داد كه‌ از ریزش‌ باران ‌دست‌ بكشد . بنابراینآب‌ از روى زمین‌ فروكش‌ كرد ، و كشتى بر بالاى كوهى به‌ نام ‌جودى‌» پهلو گرفت‌.

در این‌ هنگام‌ با زبان‌ قدرت‌الهى به‌ كافران‌ هلاك‌ شده‌ ندا داده‌ شد كه‌ ظالمین‌ از رحمت‌ و آمرزش‌ خداوند بهدور هستند .

خداوند به نوح دستور داد تاار كشتى به زمین فرود آید . كشتى در سرزمین موصل با لطف‌ و عنایت‌ خدا به‌ زمین‌ نشست‌. و خداوند به نوح‌ و كسانى كه‌ به او ایمان‌ آورده و به‌ همراه‌ فرزندانشان‌ با وىدر كشتى بودند  وعده‌ داد كه نسل هاى آنان‌ادامه‌ خواهد یافت‌ و امت‌هاى با ایمان‌ متعددى از آنان به‌ وجود خواهند آمد ، و امت‌هاىدیگرى نیزكه‌ به‌ زندگى دنیوى و بركات‌ آن‌ مشغول خواهند شد نیز در این دنیا زندگىخواهند كرد؛ ولى آنان‌ پس‌ از مدتى از راه‌ حق‌ گمراه ‌خواهند شد و شیطان‌ براى گمراهىآنان‌ كوشش‌ خواهد كرد . كه‌ این‌ باعث‌ وقوع‌ عذاب‌ خداوند بر آنان در دنیا و آخرت‌منجر خواهد شد .

گفته‌ شد : اى نوح‌ ! با سلامت‌و بركاتى از ناحیه‌ ما بر تو و بر تمام ‌امت‌هایى كه‌ با تواند فرود آى‌،  و امت‌هایى نیز هستند كه‌ ما آنان را از نعمت‌هابهره‌مند خواهیم‌ ساخت‌ ، سپس‌ عذاب‌ دردناكى از سوى ما به‌ آنها مى‌رسد.»[33]

منبع : اینجا     

شرح مختصری از زندگی حضرت انوش بن شیث بن آدم (ع)

زندگی‌نامه شعیای نبی(ع)

حضرت شعیا علیه السلام

به‌ ,كه‌ ,نوح‌ ,خداوند ,كشتى ,من‌ ,نوح‌ ع‌ ,كرد كه‌ ,كه‌ از ,او را ,را از

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

lerolvera fodotare پذیرش تحصیلی دانشگاههای ترکیه Steve's page sarreseed تحقیق دانشگاه آهنگهای جدید آذری ،فارسی و پیشواز جدید آذری ، فارسی روستای توكل metsaddvalo swamelovex